زود قضاوت نکنید
داستان کوتاه و آموزنده درباره اینکه زود قضاوت نکنیم !
متاسفانه هممون این روزا ترازوی قضاوت رو دستمون گرفتیم و بر علیه دیگرون ،حالا درست یا نادرست مشغول قضاوتیم.
کاش می شد خودمون رو جای دیگرون بذاریم یک دقیقه،و با این قضاوت ها و تصمیم گیری ها دل دیگرون رو نشکنیم.
در زیر داستانی آمده که نمونه اون شاید دهها بار توی زندگی من و شما اتفاق افتاده.
قضاوتهایی که منجر به شرمندگی ما گردیده...
امیدوارم بخونیم و از اون نتیجه گیری مثبتی داشته باشیم.
پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد ،او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد .
او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟
پزشک لبخندی زد و گفت: “متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم “.
پدر با عصبانیت گفت: ”آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو میتوانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا میمرد چکار میکردی؟”
پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: “من جوابی را که در کتاب مقدس انجیل گفته شده میگویم” از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم، شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است ، پزشک نمیتواند عمر را افزایش دهد ، برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه ، ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا .
پدر زمزمه کرد: ( نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است )
عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد ” خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد”
و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت :” اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید”
پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: “چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم از او سؤال کنم؟”
پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد :” پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد ، وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.”
هرگز کسی را قضاوت نکنید چون شما هرگز نمیدانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان میگذرد یا آنان در چه شرایطی هستند.
این هم یه دعای خیلی زیبا که هرکسی میتونه واسه خودش کنه:
زود قضاوت نکنید/داستان کوتاه یک قضاوت عجولانه+قضاوت ناعادلانه+داستان قضاوت عجولانه+قضاوت نادرست+عادلانه قضاوت کنیم
امیدوارم بخونین و خوشتون بیاد:
خدایا ! به من ایمانی بده تا خودم را در مسند قضاوت نبینم ...... و عجولانه و با شتاب برای دیگران حکم صادر نکنم که بعد دچار عذاب وجدان شوم ........
خدایا ! به من اختیار کامل عقل بده تا در لحظه های سخت تصمیمی درست بگیرم که تا بعد سخت پشیمان نشوم .............
خدایا ! به من نعمت صبر و تحمل گذر زمان عنایت کن ... تا از وقتهایی که از قضاوت و تصمیم درست عاجزم رهایی و خلاصی یابم........
سخن بزرگان درباره قضاوت
بقیه در ادامه مطلب